در مراسم تجلیل از حاج مهدی آصفی مطرح شد

شعر در معارف عالی اسلامی نقش عمیقی دارد

صحیفه کربلا سینه سوزان زینب (س) است 

در گفتگو با حاج مهدی آصفی؛ وقایع پس از عاشورا را مرور کردیم، همان‌گونه که مداح پیشکسوت تاکید دارد که شخص ثالثی برای تزریق درست خون به پیکر نحیف اسلام لازم بود که این شخص کسی نیست مگر حضرت زینب کبری (س).
در گفتگو با حاج مهدی آصفی؛ وقایع پس از عاشورا را مرور کردیم، همان‌گونه که مداح پیشکسوت تاکید دارد که شخص ثالثی برای تزریق درست خون به پیکر نحیف اسلام لازم بود که این شخص کسی نیست مگر حضرت زینب کبری (س).
کد خبر: ۱۴۶۴۸۲۵
نویسنده علی مظاهری

ویژه است و یگانه! حاج مهدی آصفی به‌راستی دمی گرم و نفَسی دگرگون‌کننده و معناپرور و روح‌افزا دارد. از آن مداحانی که دل‌آگاهی و دانشش را می‌توان ستود و نکته‌ها و اشاراتی انسان‌ساز و راهگشا دارد که دریافت‌های الهام‌گونه خودش است؛ به‌ویژه که همراه و همسفر بسیاری از ناموران و پیشکسوتان قلمرو مداحی و ستایش اهل بیت (ع) بوده و از بزرگان این عرصه گزین‌گویه‌هایی آگاهی‌بخش و روشنگر بازگو می‌کند که هر کدام از آن داده‌ها برای دگردیسی روح و اصلاح روش زندگی در راستای خوشنودی و عنایت خاندان وحی (س) بسنده است. در سخنان این مداح روشن‌ضمیر همواره اشاراتی به روایات و قرآن مستتر است که مخاطب را به شور می‌آورد و دلش را بیش از پیش وابسته و پیوسته اهل بیت (ع) (به‌عنوان آینه‌های خدانما) می‌کند.

«هیچ کسی چیزی از خودش ندارد، هرکجا که شما حرف خوب شنیدند و هر کسی که حرف خوب زد، از مکتب اهل بیت است. خودشان فرمودند «ان حدیثنا یحی القلوب»؛ حرف خوب مال مکتب اهل بیت است.»

با این فراز‌ها از حاج آقا مهدی آصفی؛ قدیمی‌ترین مداح پیشکسوت که نیاز به معرفی ندارد، سخن آغاز کردیم. 

خدمت به اهل بیت (ع) موهبت است؛ این را از شما به یاد دارم. توفیق این خدمتگزاری به اهل بیت را چگونه می‌توان به دست آورد و بیمه کرد و نگه داشت؟
چند تا از مداحانی را که ما توفیق درک‌شان را داشتیم و زیارت کردیم، اگر سر پل صراط نگه بدارند و بگویند: ملاک و معیار مداحی چنین کسانی اند، امثال بنده نمره نمی‌آوریم و پذیرفته نمی‌شویم، اما نکته‌ای که در پرسش شما بود، پیشتر عرض کنم بزرگواری بود که در خدمت‌شان بودم تا جایی که بسیاری گمان می‌کردند من شاگرد و فرزند ایشانم؛ به نام حاج ماشاءا... خان جلیلوند. این مرد کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود. به قدری اهل فن بود که تا هشتاد و چندسالگی روی منبر ننشست و پای منبر با تکیه بر عصا ایستاده افاضه فیض می‌کرد. وقتی می‌گفتند که سن و سالی از شما گذشته، چرا نمی‌نشینی؟ می‌گفتند نکند شما می‌گویید حضرت زهرا (س) در این مجلس حاضر نیست! من به پاس احترام حضرت نمی‌نشینم. این سخنی که درباره موهبت اشاره کردید از ایشان است.

حاج اسماعیل شیرازی (برادر داماد حاج‌آقا جلیلوند) می‌گفت زمانی به عیادت حاج آقا به شهرک اکباتان رفتم. اواخر عمرشان بود. گاهی به هوش می‌آمدند، گاهی از هوش می‌رفتند. باری چشم گشود و مرا دید و احوال پرسید. آقای شیرازی می‌گفت: حاج‌آقا جلیلوند در آن لحظه گفت همین اندازه برایت بگویم که امام حسین (ع) نوکرهایش را خودش انتخاب می‌کند و برمی‌گزیند. این باید برای ما درس باشد که اگر آن‌ها انتخاب می‌کنند، ما بایستی این موقعیت و موقعیت اهل بیت را حفظ کنیم و پاس بداریم. بنا به فرمایش ایشان، اگر نوکرهایش را خودش برمی‌گزیند، پس سینه‌زن‌ها و چای‌بریز‌ها و خادمان و منبر و آشپز را آقا (ع) خودشان انتخاب می‌کنند. پول‌خرج‌کن مجالس را نیز خودش انتخاب کرده و برمی‌گزیند. اگر کسی در این‌باره موفق شد باید خدا را سپاس بگوید که الحمدلله پول من آن اندازه لیاقت و سزاواری و استعداد داشت که برای مجلس عزای سیدالشهدا مصرف شود.

با مداحان ناموری در این سال‌ها صحبت کرده‌ام که در سخنان‌شان بیشتر حس و شور و عاطفه رقیق بود، نه معرفت و شعورافزایی عاشورایی؟
هرچه زمان جلوتر برود، همین مطلب را که می‌فرمایید، به‌تدریج به معرفت گرایش می‌یابد، زیرا جوان امروز پرسشگر است و هرچیزی را به‌سادگی و آسانی نمی‌پذیرد. یک حدیث در این زمینه پیغمبر اسلام (ص) دارند که «الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء»، یعنی اگر حضرت سیدالشهدا و مسأله شهادت‌شان نبود، الاسلام والسلام! سفره را برمی‌چیدند. این بود که حضرت سیدالشهدا گفتند من می‌روم و با نثار خون خود، فرزندان و عزیزانم نمی‌گذارم که این نهال مقدس اسلام خشک شود. البته این‌ها حرف‌های بزرگانی مانند علامه طباطبایی (ره) و شهید مطهری‌هاست که امام حسین (ع) خون خودش و عزیزانش را نثار فرمود، اما شخص ثالثی برای تزریق درست این خون به پیکر نحیف اسلام در آن دوران لازم بود و این شخص ثالث کسی نیست مگر حضرت زینب کبری (س). شهادت حسین بُود ناتمام/ اسارتش نکردی ار یاوری/ آن‌که به راه خسرو کربلا / برد به پایان صفت خواهری/ زینب کبری که ز مادر گرفت/ درس وفاداری و دین‌پروری/ ترک نشد نماز شب یک‌شبش/ در ره شام از ره دین‌گستری. 
مردم نوعا نمی‌دانند که اصولا مقام شامخ حضرت زینب (س) درست همانند مقام معصومان است. همان‌گونه که امام علی (ع) فرمودند «و لا یقاسُ بنا أحد»، یعنی احدی را نمی‌شود با ما قیاس یا مقایسه یا همانند کرد، خواهر و برادری نیز زیر این آسمان مینایی نیست، اصولا محال است که همانند و همپایه این دو خواهر و برادر باشد. نیابی زیر این چرخ گران‌/ همانند حسین و زینبش عبد / به‌ویژه زینب آن دخت شه‌راد / که مانندش ندارد آسمان یاد. حتی نباید هرگز کسی را با ایشان مقایسه کرد و اگر العیاذ باا... زبانم لال، چنانچه کسی در مقایسه مثلا بگوید این برادر و خواهر بس که با هم مهربانند، همانند امام حسین و زینب‌اند، مسئولیت شرعی دارد. اصلا همانند ندارند و چنین چیزی نیست. از محالات است که تکرار شوند. بار امانتی که به منزل رسانده است/ چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت.

اگر سیده زینب (س) نبود، کربلا در همان میدان خونبار به پایان می‌رسید و ایشان با آن روشنگری‌هایشان اگر نبود، به‌راستی نمی‌گذاشتند چیزی از اسلام و حماسه حسینی برجا بماند.
خداخیرتان بدهد. این پرچم تا ظهر عاشورا به دست حضرت سیدالشهدا بود، سپس ظهر عاشورا این پرچم به دوش حضرت زینب کبری انتقال پیدا کرد. خطبه زینب اگر در سفر شام نبود / از فداکاری شاه شهدا نام نبود/ نه همین نام نبود از شه خونین‌کفنان/ اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود/ از مدینه، زن و فرزند به همره بردن/ نکته‌ای بود که اندر خور افهام نبود. ادراک‌شان به ویژگی‌ها و عمق حرکت سیدالشهدا نمی‌رسید که مردم به ایشان می‌گفتند چرا زن و فرزند را به همراه می‌بری؟ ابن عباس که در این‌باره سخن گفت: فی‌الحال که می‌فرمایی جدم پیامبر اکرم (ص) به من امر فرمود: «اُخرج الی الاعراق ان‌شاءا... ان یراک قتیلا»، پس زن و فرزند را به همراه نبر. مرحوم بیرجندی در کتاب کبریت احمر متذکر شده تا پسر عباس این جمله را گفت، زینب کبری پرده محمل را کنار زد و فرمود‌ای پسر عباس آیا می‌خواهی میان من و برادرم جدایی بیندازی؟ خدا نکند که آنی و کمتر از آنی، میان من و برادرم جدایی بیفتد. خون حسین بود مرکب برای دین/، اما صحیفه، سینه سوزان زینب است. آن کسی که راه آقا را به اوج رسایی رساند، بانو زینب بود. در این فضا برای بیدارگری، شعرا بیداد کرده‌اند. 
نکته‌ای در کربلا هست. شهادت عبدا... رضیع یا علی‌بن حسین شش‌ماهه همانند مهر و امضای درستی و راستی حرکت حسینی است. در این‌باره دو تا از اسرار بزرگ مظلومیت و حقانیت آقا سیدالشهدا همانا شهادت نوزاد شش‌ماهه آقا حضرت علی اصغر (ع) و رقیه خاتون (س) است. اگر شهادت شش‌ماهه و سه‌ساله نبود/ حریم اعظم اسلام را قباله نبود/ چنان که داد اسارت، جلا شهادت را/ نبود جلا به اسارت اگر سه‌ساله نبود. 

یادی کنیم از استادان شما آن صاحب‌نفَس‌ها مانند روانشاد حاج محمد مرشدی و...؟
هرگاه از من پرسیدند عرض کردم همه مداحان استادان من هستند. برخی گمان می‌کنند جدی نمی‌گویم، اما خدا می‌داند که این‌گونه نیست. وقتی مداحی برای خواندن و افاضه فیض می‌ایستد، اولا دعا می‌کنم که خوب و شایسته و رسا ادای وظیفه بکند، زیرا دارد برای ارباب من می‌خواند. من ذکر می‌گیرم تا او خوب از عهده مداحی‌اش بربیاید. 
با حاج محمد مرشدی خانه‌یکی بودم و یکی از اعضای خانواده‌شان محسوب می‌شدم. مرا با فرزندش حاج غلامحسین که هم‌سن بودیم به یک چشم می‌دید و می‌گفت تو را مثل پسرم غلامحسین دوست دارم. حاج محمد مرشدی در سه‌راه دفتری، کنار مسجد حضرت امام مغازه داشت و کاسبی می‌کرد. لوازم نقاشی می‌فروخت و دفتر حج هم داشت. خدا روح‌شان را شاد کند. سال ۱۳۴۹ نخستین سفر حج خود، از خدمه‌های کاروان حجاج بودم. خیلی مرد وارسته و خوبی بود. 
 
حاج‌آقا، امام حسین همان ارباب و سرور خوبی است که ما خواهانیم، اما به قول روانشاد حاج سیدمصطفی هاشمی دانا ما چگونه نوکری باید باشیم تا پسند ایشان باشد و به فرمایش امامان صادق (ع) و عسکری (ع) زینت‌شان باشیم نه خدای نکرده «شینا» و مایه سرافکندگی؟
چشم ما به دست مردم نباشد. مداح خوب باید شاغل یا کاسب باشد، زیرا اگر چشمش به دست مردم باشد، خدای نکرده ممکن است نوکری را شایسته و خوب انجام ندهد. این از سنت پیامبر (ص) است. وقتی پیغمبر اکرم با کسی مواجه می‌شد، بعد از سلام و احوالپرسی از کار و شغل طرف می‌پرسید. وای به وقتی که می‌گفت بیکارم. پیغمبر می‌فرمود: «سقط عن عینی» یعنی از چشمم افتاد. آدم بیکار ناگزیر می‌شود دروغ بگوید و شهادت ناحق بدهد. فقط برای این‌که شکم زن و بچه‌اش گرسنه نماند. وقتی کاسب باشد، مردم به چشم دیگری به او نگاه می‌کنند.
به نظر من، پول‌های روضه بابرکت‌ترین پول و خالص‌ترین و زلال‌ترین پول است. منتها باید نیت‌مان فقط درآمد نباشد، خدا و آخرت بایستی جلوی نظرمان باشد. تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/ که خواجه، خود روش بنده‌پروری داند. 
شما برو جلو، آن بزرگان خودشان می‌دانند چه کار بکنند و چگونه دست بگیرند و بنده‌پروری کنند. همان‌گونه که شما از قول مرحوم آقای هاشمی دانا یاد کردید. خدا رحمت‌شان کند، خیلی خوب بودند آقا. 

برای آن‌که بپسندند و انتخاب‌مان بکنند، باید چه کار کنیم؟
اولا که آن‌ها دست ما را می‌گیرند. شعرای قدیم، حکیم بودند و ناگفته ندارند. دردمندان غم عشق دوا می‌خواهند/ به امید آمده‌اند از تو، تو را می‌خواهند. اگر بتوانیم مسأله اخلاص را بیشتر در خودمان متجلی کنیم و فقط برای آن اربابان الهی‌مان برای اهل بیت بخوانیم، آن‌ها دست ما را می‌گیرند؛ زیرا کارشان دستگیری است. 
ببینید، بچه‌ای که پدرش دستش را گرفته، وقتی بازیگوشی بکند، پدرش دستت را ول می‌کند، اما اهل بیت (ع) دست کسی را رها نمی‌کنند. اهل بیت عصمت، مردان الهی‌اند. یک نسخه می‌دهند و اگر عمل بکنی دنیا و آخرتت تضمین است. به نسخه دوم یا نسخه دیگری نیاز پیدا نمی‌کنی. 

اگر مداحی و مداحان امروز را با آن مداحانی که شما درک کردید و دیدید، مقایسه کنید و بخواهید نکته‌ای گزین‌گویه از آن‌ها نقل کنید، چه می‌گویید؟
مداحان امروز هم خوب‌اند. گرچه یک زمانی نگران بودم، به‌ویژه وقتی مقایسه می‌کردم با آن‌هایی که ما دیدیم، اعم از شعرا و مداحان و ذاکران. بحمدلله والمنه هم شاعران آمده‌اند و آماده‌اند، هم مداحان و این خلأ را پر می‌کنند. 
اما نباید به‌دنبال نام و چهره‌شدن باشند. شعرای قدیم سفارش داشتند که تو سعی کن که درین بحر، ناپدید شوی/ اگرنه هر خس و خاری شناوری داند. ناگفته نماند که خدا کسی را زمین نمی‌زند و رها نمی‌گذارد. در اصل این بازتاب همان عمل وضعی ماست که ما را به زمین می‌زند. کسانی جمع می‌شوند کسی را بالا ببرند و دستش را بگیرند، اما نمی‌توانند وقتی خدا نخواهد. آیه قرآن، پاس این سخنان خوابیده؛ فرمود: «کل نفس بما کسبت رهینه»؛ آنچه دی کاشته‌ای می‌کنی امروز درو/ طمع خوشه گندم مکن از دانه جو. همان که قدیمی‌ها می‌گفتند از مکافات عمل غافل مشو! ما انسان‌ها همه در زندگی‌مان مهمان سفره عمل خودمان هستیم. گاهی یک بین به اندازه یک کتاب معنا دارد و موثر است. هر عمل کز آدمی سر می‌زند / کیفرش در پشت در، در می‌زند. ما مهمان سفره عمل‌مان هستیم برادر جان! «الیوم، یوم‌العمل و الغد یوم‌الحساب»؛ امروز وقت کار و کوشایی است و قیامت هم وقت پاداش.

برخی «اظهرالجمیل و سَترالقبیح» هستند. این رویکرد در جذب جوان‌ها بسیار موثر است؛ همان‌گونه که روانشاد حاج شیخ‌حسن محمدی دولابی می‌فرمود. چنین رفتار‌هایی را چگونه در خودمان بپرورانیم؟

این «دستور» است و منحصر به مداح نیست، بلکه منحصر به هر فرد مسلمان و مناسب برای همه است. پیامبر فرمودند دروغ نگویید، دروغگو دشمن خداست، اما هر راستی را نباید گفت، مثلا شما از من حاج مهدی آصفی کاری دیدید و من هم که معصوم نیستم، شاید من از همان مجلس که بیرون آمدم توبه کردم، اما شما که آن کار ناشایست را آشکار می‌کنید فردای قیامت چه کار می‌خواهید بکنید! 
همین است که معصوم می‌فرماید بر مومن واجب است تا ۷۰ کبیره برادر مومنش را بپوشاند و ندیده بگیرد!
مضافا این‌که ذات‌نایافته از هستی‌بخش / کی تواند که شود هستی‌بخش؟! تا انسان از گناهی مبرا و پاکیزه نشده باشد، حق ندارد در آن‌باره، دیگرانی را اندرز بدهد و نصیحت بکند. اول به خودش باید بپردازد. عیب خود بنگر و بر عیب کسان خرده مگیر/ که سؤال از تو نپرسند ز کردار کسی/ آن‌که را خنده به رفتار و به گفتار رواست/ چه زند خنده به رفتار و به گفتار کسی. از امیرالمومنین می‌پرسند که آقا از کجا به این مقام رسیدی، فرمودند یک عمر بر در دل نشستم و کسی را به‌جز خدا راه ندادم. آقا، این‌ها نسخه است. نفرمایید که سخت است. افضلُها اعمظها؛ بهشت را برادرجان! به این آسانی‌ها که نمی‌دهند، باید برایش زحمت بکشی. 
البته ائمه طاهرین نگفته ندارند، بنابراین ما باید از یک اهل علم، یا یک فاضل وارسته‌ای خط‌مشی بگیریم تا آن‌ها ما را به خدا برسانند. بالاخره هستند و نمی‌شود که مردان خدا با وجودی که در شولای خدا پنهانند، در میان مردم نیایند و قابل دسترس نباشند. بی پیر قدم منه خرابات/ هرچند سکندر زمانی. 

اتفاقا خدمت شماری از بزرگان وارسته مثل روانشاد حاج محمدرضا الطافی نشاط (ره) از برگزیدگان روانشاد شیخ رجبعلی خیاط (ره) که به‌راستی و به‌روشنی از معجزه‌های خدا بودند؟
بله من هردو بزرگوار را زیارت کرده بودم. حاج‌آقا الطافی از همدان می‌آمد. روایتی دیدم که اگر کسی گناه نکند، خود خدا استادش می‌شود. الهام‌پذیر می‌شود، مثل مادر موسی دلش روشن می‌شود. منتها باید راستگویی پیشه کند. تمام اخبار و احادیث را که جمع بکنی صداقت و راستگویی اصل همه‌اش است. صداقت (چندبار تاکید و تکرار کردند). باید نخست با خودش صادق باشد و اگر کسی صادق بود، خداوند هم محبتش را در دل‌ها می‌اندازد و نیازی به تبلیغ ندارد. عطر آن است که خود ببوید، نه آن‌که عطار بگوید.

از نکاتی که به یادگار از شما دارم همان فرمایش شماست که اگر یا اباعبدا... می‌گوییم، عین عنایت است.
بله، به ما اجازه داده‌اند. از این همه جمعیت جهان، همین شماری که در ایران هست این‌گونه‌اند. به ما «امت مرحومه» می‌گویند. ما را بر پایه فرموده پیامبر اکرم (ص) امت مرحومه قلمداد می‌کنند. ما باید شاکر این نعمت عظما باشیم. ما کجای نقشه این جهان و کیهانیم حاج‌آقا، خدا، اما به ما مرحمت کرده، ما هرچه داریم از مرحمت رب‌الارباب است. هل جزاء الاحسان الا الاحسان. یک عبد و غلام هرچه که دارد به انضمام خودش مربوط به مولاست، ما موظفیم عبد و مولا را رعایت کنیم. یک وقت چند نفر به ما می‌گویند التماس دعا، فکر نکنیم خبری شده، برای خودمان شخصیتی قائل نشویم. کار اوست.

و درباره روضه‌های خانگی و نقش موثر و بنیادین‌شان در انسان‌سازی بگویید؟
ماشاءا... تبلیغات کار کرده و کم‌کم دارد روضه‌های خانگی پا می‌گیرد و بیشتر احیا می‌شود. شکر خدا. اغلب قدیمی‌ها احکام و واجبات و مسائل شریعت را در همین روضه‌های خانگی آموختند و به کار بستند. زمانی این روضه‌ها تعطیل بود. طرف لباس و عمامه و عبایش را در کیف می‌گذاشت و پنهان می‌کرد، به بهانه‌ای پنهانی به روضه خانگی می‌رفت. پدربزرگ‌های من و شما این روضه‌ها را حفظ کردند و به ما رساندند. در این روضه‌ها احکام و مسائل دین را می‌گفتند و توسلی هم پیدا می‌کردند. 
خدا بیامرزد آمیرزا هادی ابهری را از مریدان آقا محمداسماعیل دولابی بود. آقا محمداسماعیل دولابی می‌گفت روز عاشورا بود و عزاداری تعطیل، یک وقت دیدم آقای ابهری دارد می‌آید. گفتم کجا گفتند دارم به روضه می‌روم. گفتم روضه‌ها که تعطیل است (این‌ها را باید به گوش مردم برسانند، باید درباره‌شان برنامه پخش کنند تا مردم بشناسند)، گفت من با بوی مجلس آقا امام حسین می‌روم. دنبال عطر مجلس‌شان می‌گردم و می‌روم تا برسم به محل روضه. شرح زندگی آقای ابهری و عکسش در کتاب زندگی آیت‌ا... محمدجواد انصاری همدانی آمده که استاد همه این‌ها بود. روحش شاد.

عنایت‌های ویژه ارباب سر بر نیزه

چیزی که می‌توانم درباره عنایت‌های ویژه ارباب ارائه بدهم، همین است که به ما اجازه داده‌اند بگوییم السلام علیک یا اباعبدا...؛ خیلی خوب است که انسان به گذشته‌اش نگاهی بکند و ببیند کجا بوده و حالا کجاست! 

امام حسین (ع) اسلام را زنده کرد، زمانی که اسلام را بازیچه کرده بودند. شما بی‌نهایت صفر بگذار تا یک را کنارش نگذاری معنا و ارزشی ندارد، آن یک به همه معنا می‌دهد. اگر امام حسین (ع) نمی‌آمد که جمهوری اسلامی وجود نداشت. نماز جمعه و هیأت و انسانیت وجود نداشت، همه را از بین برده بودند. باید شکرگزار این نعمت باشیم. ما همه‌مان بنده آزادشده سیدالشهداییم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها